به گزارش خبرگزاری حوزه، «آئین کشورداری از دیدگاه امام علی (علیه السلام) » کتابی است به قلم مرحوم آیت الله العظمی محمد فاضل لنکرانی (ره) که حوزه نیوز در شماره های مختلف، مباحث خواندنی این کتاب را تقدیم نگاه شما علاقمندان خواهد کرد.
- جایگاه قرآن و سنّت در جامعه اسلامی
در جامعه اسلامی قرآن و سنّت، جایگاهی رفیع و مقامی ارجمند دارند. این رفعت مقام تنها جنبه شعاری و تقدّس ظاهری قرآن و سنّت نیست، بلکه تقدّس عملی و به کارگیری مفاهیم عالیه این دو، و مرجعیت و حاکمیت قرآن و سنّت در مسائل اسلامی است.
به عبارت دیگر، اوّلاً قرآن و سنّت منبع تمام مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ... محسوب می شوند؛ ثانیاً در هنگام اختلاف و تشتت آراء و مشخص نبودن حق از باطل، قرآن و سنّت معیار حق و سنجش صحیح از غلط است:
وَ ارْدُدْ إِلَی اللَّهِ وَ رَسُولِهِ مَا یُضْلِعُکَ مِنَ الْخُطُوبِ وَ یَشْتَبِهُ عَلَیْکَ مِنَ الاُْمُورِ فَقَدْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی لِقَوْم أَحَبَّ إِرْشَادَهُمْ.
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الاَْمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیْء فَرُدُّوهُ إِلَی اللّهِ وَ الرَّسُولِ»
فَالرَّدُّ إِلَی اللَّهِ الاَْخْذُ بِمُحْکَمِ کِتَابِهِ وَ الرَّدُّ إِلَی الرَّسُولِ الاَْخْذُ بِسُنَّتِهِ الْجَامِعَةِ غَیْرِ الْمُفَرِّقَةِ.
مصیبت هایی که برایت پیش می آید و اموری که بر تو مشتبه می شود به خدا و پیامبرش ارجاع ده! زیرا خداوند به قومی که راهنمایی شان را دوست می دارد، فرموده است:
«ای مؤمنان، اطاعت خداوند کنید و اطاعت پیامبرش و اطاعت اولی الامری که از خود شما هستند، و اگر در چیزی نزاع کردید آن را به خدا و رسولش بازگردانید. »
بازگردانیدن کار به خدا، یعنی عمل به محکمات کتاب او، و بازگردانیدن کار به رسول، یعنی عمل به سنّت قطعی و مورد اتفاق آن حضرت.
اهمیت قضاوت و شخصیت قاضی در اسلام
اساس حکومت زمانی محکم و بی تزلزل خواهد بود که در جامعه ظلم و تعدّی و فساد وجود نداشته باشد و ظلم و فساد زمانی برچیده خواهد شد که عدالت و امنیّت قضایی، با قدرت و قاطعیت تمام در جامعه مستقر شود و هرگونه زور و تجاوز و حق کشی را از بین ببرد و اینها همه زمانی میسّر خواهد بود که حکومت بتواند قضات صالح و واجد شرایط را به تصدّی دستگاه های قضایی بگمارد.
آری، حکومتی که قاضیان شایسته و صالح نداشته باشد، دستگاه قضایی اش به فساد و تزلزل کشیده می شود؛ امنیّت قضایی از جامعه رخت بر می بندد؛ زور و تجاوز و تخلف بر همه جا حاکم می شود؛ حاکمیت قانون و نظام از بین می رود و هرج و مرج، بنیان جامعه را در هم می ریزد و فساد بر می انگیزد.
پس برای استقرار قانون و ایجاد دستگاه قضایی سالم و با قدرت، بیش و پیش از هر چیز به وجود قضات صالحی نیاز داریم که دارای شرایط لازم برای تصدّی امر قضاوت باشند.
اما این شرایط چیست؟ و قاضی واجد شرایط کیست؟
از دیدگاه علی (علیه السلام) کسی شایسته منصب دشوار و حسّاس قضاوت است که این شرایط در او جمع باشد:
۱. بهترین و برترین افراد باشد.
۲. پرحوصله و دارای شرح صدر باشد و تمام اطلاعات لازم برای یک قضاوت عادلانه را از زوایای مختلف به دست آورد.
۳. با شهامت اخلاقی، اشتباهات خود را بپذیرد و زود از اشتباهش برگردد و آن را جبران کند.
۴. زود به خشم نیاید و به ویژه در مقابل پافشاری طرفین دعوا به احقاق حقّشان، کنترل خود را از دست ندهد.
۵. روح نیرومند داشته باشد و از قدرتمندان نترسد.
۶. عزت نفس و همت عالی داشته باشد و اسیر طمع و آز دنیا نگذرد و توسط ثروتمندان و رشوه دهندگان تطمیع نشود.
۷. اهل تحقیق باشد و با سهل انگاری و آسان گیری، از مسائل نگذرد و بدون کسب اطلاعات کافی به قضاوت نپردازد و با برخورد سطحی و بر اساس اولین شنیده هایش حکم صادر نکند.
۸. در مواجهه با امور مشتبه و مسائل گنگ و پیچیده احتیاط و تأمل را از دست ندهد و در کشف واقعیات بر اساس دلایل و براهین قطعی، کنجکاو و مصرّ باشد.
۹. با طرفین دعوا گشاده رو باشد و بدون ابراز خستگی و ناراحتی به هر کدام از طرفین فرصت سخن گفتن بدهد.
۱۰. گرفتار حیله و مکر فریب کاران نشود و در مقابل تملّق و چاپلوسی، اراده خود را از دست ندهد.
۱۱. سرانجام پس از تمام این شرایط و خصوصیّات، از قاطعیّت تمام برخوردار باشد و هنگامی که حقیقت را کشف کرد، اجازه ندهد که هیچ عاملی مانع از صدور حکم قطعی و عادلانه اش گردد؛ یعنی حکم خود را با قاطعیت تمام، بدون طرفداری از یکی و کم لطفی به دیگری صادر کند و از هیچ چیز و هیچ کس، هیچ گونه ملاحظه و رعایتی نکند.
آن گاه علی (علیه السلام) به مالک و تمامی زمامداران هشدار می دهد که افرادی با چنین مشخّصات بسیار کمیاب اند و داشتن قاضی شایسته و صالح برای یک زمامدار توفیق بزرگی است که باید ارزش آن را بداند:
ثُمَّ اخْتَرْ لِلْحُکْمِ بَیْنَ النَّاسِ أَفْضَلَ رَعِیَّتِکَ فِی نَفْسِکَ مِمَّنْ لاتَضِیقُ بِهِ الاُْمُورُ وَ لا تُمَحِّکُهُ الْخُصُومُ وَ لا یَتَمَادَی فِی الزَّلَّةِ وَ لا یَحْصَرُ مِنَ الْفَیْءِ إِلَی الْحَقِّ إِذَا عَرَفَهُ وَ لا تُشْرِفُ نَفْسُهُ عَلَی طَمَع وَ لا یَکْتَفِی بِأَدْنَی فَهْم دُونَ أَقْصَاهُ وَ أَوْقَفَهُمْ فِی الشُّبُهَاتِ وَ آخَذَهُمْ بِالْحُجَجِ وَ أَقَلَّهُمْ تَبَرُّماً بِمُرَاجَعَةِ الْخَصْمِ وَ أَصْبَرَهُمْ عَلَی تَکَشُّفِ الاُْمُورِ وَ أَصْرَمَهُمْ عِنْدَ اتِّضَاحِ الْحُکْمِ مِمَّنْ لا یَزْدَهِیهِ إِطْرَاءٌ وَ لا یَسْتَمِیلُهُ إِغْرَاءٌ وَ أُولَئِکَ قَلِیلٌ.
برای داوری بین مردمان، برترین فرد خود را برگزین! کسی که دارای سعه صدر باشد و مخاصمه طرفین دعوی او را به خشم و کج خلقی واندارد و در اشتباهاتش پافشاری نکند و چون متوجه اشتباه خود شود، بازگشت به حق و اعتراف به آن برایش سخت نباشد و طمع را به دل خود راه ندهد و در فهم مطالب به اندک تحقیق اکتفا نکند؛ کسی که در شبهات از همه محتاط تر و در یافتن و تمسّک به دلیل از همه مصرّتر باشد و از کثرت مراجعه کمتر خسته شود و در کشف امور از همه شکیباتر باشد و به هنگام روشن شدن حق با قاطعیت حکم دهد؛ ستایش فراوان، او را فریب ندهد و تمجیدهای بسیار، او را متمایل به جانب مدح کننده نسازد. این گونه افراد بسیار اندک اند.
وظایف رهبر در برابر قضات شایسته
گفتیم از دیدگاه علی (علیه السلام) افرادی که دارای تمام شرایط لازم برای قاضی شایسته و عادل باشند، بسیار کمیاب اند و زمامداران و مسؤولان حکومتی برای یافتن و به کار گماردن این گونه افراد باید تلاش و جدیّت فراوان به کار برند.
اما مسأله در این است که مسؤولیت زمامدار فقط به یافتن یا تربیت کردن و به کار گماردن قضات صالح محدود نمی شود؛ چرا که پس از یافتن قضات صالح، دو مسأله بسیار مهم درباره وظایف رهبر و چگونگی رفتار و برخوردش با قضات و حفظ و نگه داریِ آنها در مسند قضاوت، مطرح می شود که اهمیّت آن حتی از یافتن این افراد نیز بیشتر است:
اول این که زمامدار باید مراقب باشد که قاضی از لحاظ مادی در تنگنا قرار نگیرد؛ زیرا در آن صورت محتمل است یا از کار خود کناره گیری کند؛ یا دلسرد شود و به خوبی انجام وظیفه نکند و یا در خطر لغزش قرار گیرد و با تطمیع و افتادن به منجلاب رشوه خواری، ناحقّ را حقّ و حقّ را ناحقّ کند.
دوّم آن که رهبر باید موقعیت قاضی را مستحکم کند و نزد خود مقامی والا و جایگاهی ارزنده به قاضی بدهد تا اولاً کسی قادر به اِعمال نفوذ و تحمیل خواسته های خود به او نباشد؛ ثانیاً هیچ کس در او طمع نبندد؛ ثالثاً کسی جز رهبر و زمامدار قادر به عزل وی نباشد و هیچ کس در صدد ایذا و آزارش برنیاید؛ رابعاً احدی به خود جرأت سخن چینی و دسیسه گری علیه او را ندهد و همه بدانند که قاضی صالح و عادل، از سعایت دیگران در نزد رهبر و زمامدار در امان است.
علی (علیه السلام) پس از برشمردن وظایفی که یک رهبر در مقابل قاضی صالح و عادل به عهده دارد، در زمینه اهمیّت وجودی قاضی برای حکومت حقّ و عدالت و استقرار قانون عدل، هشدار بیشتری می دهد و برای جلب توجه زمامداران به نقش و ارزشی که قضات صالح در اجرای عدالت و جلوگیری از هرجومرج و فساد و پیاده کردن احکام خدا دارند، خواستار دقت بیشتری می شود و در این رابطه، از دورانی یاد می کند که در فاصله رحلت رسول الله (صلی الله علیه وآله) و حکومت او، دین اسلام ملعبه هوی و هوس های اشرار شده بود و تحت نام دین، رذیلانه ترین اعمال را مرتکب می شدند و بهویژه دستگاه قضایی اسلام را پایمال هدف های پلید خود کرده بودند:
ثُمَّ أَکْثِرْ تَعَاهُدَ قَضَائِهِ وَ افْسَحْ لَهُ فِی الْبَذْلِ مَا یُزِیلُ عِلَّتَهُ وَ تَقِلُّ مَعَهُ حَاجَتُهُ إِلَی النَّاسِ وَ أَعْطِهِ مِنَ الْمَنْزِلَةِ لَدَیْکَ مَا لا یَطْمَعُ فِیهِ غَیْرُهُ مِنْ خَاصَّتِکَ لِیَأْمَنَ بِذَلِکَ اغْتِیَالَ الرِّجَالِ لَهُ عِنْدَکَ.
فَانْظُرْ فِی ذَلِکَ نَظَراً بَلِیغاً فَإِنَّ هَذَا الدِّینَ قَدْ کَانَ أَسِیراً فِی أَیْدِی الاَْشْرَارِ یُعْمَلُ فِیهِ بِالْهَوَی وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْیَا.
پس از آن که قاضی را انتخاب کردی، کار او را مراقب کن و احکامش را بررسی نما و در بخشش به او سفره سخاوتت را بگستر، آن چنان که احتیاجش از بین برود و نیازی به مردم پیدا نکند و چندان بر مقام و منزلتش بیفزای که خواص تو در آن طمع نکنند، تا از تهمت سخن چینان و بداندیشان در امان باشد.
در این کارها که گفتم با دقت بنگر! چرا که این دین در گذشته اسیر دست اشرار بوده و به هوای نفس عمل می کردند و آن را وسیله کسب دنیا قرار داده بودند.